Wednesday 10 June 2015

نگاه مريم






در آسمان ايران، بسياري چهره ها، بسياري نام ها، بسياري رنگ ها و بسياري عزم ها نقش بسته است.
در باغ و كوه و دشت و زيبايي هاي آن نيز.
نام هايي كه هر يك نشان از قدرت و جلال و عظمتي بي مانند دارند.
همانها كه نسل ها، در تبسم و نگاه شان خلاصه شده و آرزوهاي ملتي، بي قرار...
بسياري، هويت خويش را از تاريخ غني ايران گرفته اند و عده اي ديگر، پشتوانه اي به بلنداي مبارزة صدساله در اين خاك دارند.
همان ها كه اهريمن، تلاش بسيار كرد تا اسيرشان سازد...
آنها را به خاموش كردن شعله مبارزه وادارد و به ننگ تسليم...
اما سرسازش، خم نكردند، ايستادگي برگزيدند و افتخار سربلندي يك ملت را...
تاريخ اين خاك، مبارزاني چنين، بسيار به خود ديده است.
آنها كه پرچم بر دوش مي گيرند، سمت قله هاي سخت و صعب را نشانه مي روند و بي محابا، به پيش مي تازند...
آنها كه شرم از ايستادگي شان خجل مي شود...
عشق بر آنها سجدة رحمت و صفا مي گذارد...
و حق و ايستادگي، بر جسارت شان، گواهيِ عَمَل...
امروزه، گسترة اين مقاومت و اين ايستادگي، در دل ها و قلب هاي هزاران ايراني وطن پرست، جاي گرفته است.
همان ها كه شور وطن پرستي و نوع دوستي، سرما و گرما را بر آنها هموار كرده و شب و روز، مسخر اراده هايشان است...
همان ها كه ايستادگي پيشتازان يك ملت را فراروي خود دارند و در تكثير اشرف، به هزاران رسيده اند...
اينها، حماسه سازان خلقتي هستند كه امسال در پاريس در ويلپنت به نمايش همگان گذاشته مي شود.
رژه اي بلند و موزون، با صفوفي از حاميان، پشتيبانان و سخنگويان يك مقاومت در بند كه اراده كرده است بند از بند ديكتاتوري حاكم بر ايران، بگسلد...
رژه اي با شكوه با سمبلي كه در چهره و نام مريم رجوي خلاصه مي شود.
زني كه ارادة مجسمِ «مي توان» است در برابر ناتواني و تسليم...
تجسمِ « بايد» است در برابر تن دادن به هر آنچه ناشدني است...
و لبخند پيروزي است در برابر ننگ شكست و تسليم...
او آمده تا در نگاه و آوايش، نويد فتح و پيروزي بدهد و گشايش و تسخير...
آمده است تا در كلامش، پيام نبرد بدهد با ديكتاتوري و ظلم و تزوير...
و آمده تا نداي عشق و رحمت باشد در برابر هر آنچه كينه و زنجير...






No comments:

Post a Comment